حالم بهتر شده

ساخت وبلاگ

ممنون از همه دوستای خوبم که برای پست قبلیم کلی کامنت دلگرم کننده گذاشتید. اونا رو کم کم جواب میدن چون تعدادشون بالاست.

خوشبختانه اون روز بعد از نوشتن اون پست و نیمساعت اشک ریختن، سنگینی دلم کم شد و بعدش نشستم سر کار و زندگیم. دیروز به هوای اینکه میخوام برم دکتر م رو ببینم، یه کمی تهران گردی کردم و البته دکتر م رو هم کلا نتونستم پیداش کنم. نتیجه این پیدا نشدن این بود که من با وجود آلودگی شدید هوا، تو خیابون ولیعصر برای خودم گشت و گذاری کردم و آخرش هم دو سه ساعتی رفتم پارک ملت. سه چهار سال قبل تو تابستون یه بار با خانواده پسرعمه ام و خواهرم رفته بودیم اونجا اما این بار خیی فرق میکرد. داخل پارک هوا اونقدرها سنگین نبود و از طرفی پارک بسیار بسیار خلوت بود. کلی کنار دریاچه برای خودم عکس گرفتم و روبروی دریاچه هم نیمساعتی نشستم. بعدش هم کل بخش های پارک رو گشتم و یه نیمکت خیلی با صفا پیدا کردم و نیمساعتی هم اونجا نشستم. موقع غروب بود که پارک رو ترک کردم و اگرچه در مسیر برگشت از پارک تو اتوبوس و مترو خیلی بهم سخت گذشت، اما این پارک رفتن خیلی بهم چسبید.

خوشبختانه دوباره سرحال شده ام و روحیه م برگشته سر جاش.

اگر چه فعلا همه درها یه جورایی بسته هستن، با این حال هنوز خدا هست و من به لطفش امید دارم.

ایام خوبی داشته باشید.

مزه زندگی یک دانشجوی دکتری...
ما را در سایت مزه زندگی یک دانشجوی دکتری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7phdnightsa بازدید : 221 تاريخ : پنجشنبه 18 آذر 1395 ساعت: 2:55